حـسابـداری ارزش مـنـصـفـانـه و نقش آن در بحران مالی اخیر
- مرداد 20, 1395
نرم افزار حسابداری » حـسابـداری ارزش مـنـصـفـانـه و نقش آن در بحران مالی اخیر
فهرست مطالب
تاریخچه حسابداری ارزشهای منصفانه
سیستم حسابداری مرسوم به نفع استفاده از مقادیر که در آن عناصر صورتهای مالی را در تاریخ اولیه خود اندازهگیری نماییم به عنوان بهاء تمام شده تاریخی مطرح میباشند که در این سیستم حسابداری هزینههای تاریخی دارای برخی مزایا شامل عینیت و قطعیت شواهد در وهله اول می باشند.طلبکاران متأسفانه هزینههای تاریخی ویژگی مناسب و مربوط به تصمیمگیریهای اقتصادی را به زوال میبرند زیرا تابع تصمیمگیریهای گذشتهنگر حسابداری که از نقطهنظر تاریخی صورت پذیرفته و دادههای آن فاقد ارزش است میباشد ولیکن بخاطر پاسداشت از حسابداری بهاء تمام شده تاریخی صورت پذیرفته است. و این به عنوان یک واکنش در مقابل آن دسته از واحدهای سازمانی صورت میپذیرد که در مقابل معایب استانداردهای بهاء تمام شده از ویژگیهای اندازهگیری براساس اطلاعات بازار و به تبع آن براساس آن موضوعات برای تهیه صورتهای مالی توسط نهادها و سازمانهای مسئول است.
پیشنهاد مطالعه : شرح وظایف رشته حسابداری
ارزش منصفانه به عنوان مفیدترین و مهمترین ویژگیهای بازار در نظر گرفته میشود تا آن که اندازهگیریهای مالی و توانگری آن نگرانی وجود نداشته باشد. زمینههای اقتصادی درخصوص ادعای مذکور را میتوان در بررسیهای بیتی و همکاران (1996) و یا هیتون و همکاران (2009) گردید با این حال ما باید در اذهان خود به این نتیجه برسیم که ارزشهای منصفانه نوش دارو نیست و پایگاههای اندازهگیری رویدادها نیز میباید دارای ویژگیهای مطلوب باشند (بارت 2006) بطوریکه شاید ارزشهای منصفانه به عنوان یک راه حل مناسب و اولویتدار در قبال پایان دادن به مناقشه انتخاب قابلیت اطمیناندهی و یا ارتباط (مربوط بودن) اطلاعات است که این امر به علت ماهیت دو ویژگی مذکور و متفاوت از اطلاعت حسابداری شاید هرگز به پایان نرسد.
طرح مفهوم بکارگیری ارزشهای منصفانه در مفاهیم حسابداری و تجزیه و تحلیل عمده نسبت به ان برای اولین بار در سال 2001 توسط Nobds مطرح شد و پس از آن Plantin و همکاران (2005) و پنمن (2006) اقدام به توصیفهای اضافی در نمایش مفاهیم عمیق و منفی از ارزشهای حسابداری و اندازهگیری آن مطرح نمودند. در سطح مفهومی (بدنبال آنهان نهادهای IASB و FASB) عنوان نمودند که حسابداری ارزشهای منصفانه قرار است به تولید اطلاعاتی با درجهای بالاتر و سطحی مناسبتر از سودمندی اطلاعات برای تصمیمگیری و در نتیجه ارتباط دادههای حسابداری و نتایج ارائه اطلاعات مفید برای سهامداران و سرمایهگذاران است و به عنوان یک نتیجه از مفهوم مذکور سرمایهگذاران برای تحصیل یک دیدگاه ارزشمندتر از خوب بودن وضعیت سازمان اقدام به استفاده از این اطلاعات مینمایند اما از طرفی دیگر اضافه نمودن و یا تغییر در ارزش داراییها برای استفادهکننده انگیزههایی را برای کاهش اعتبار گزارشگریهای مالی را افزایش میدهد. بطوریکه اگر ارزش منصفانه بتواند معیار صحیحی برای ارزش گذاری به استفاده کننده ارائه نماید عملاً نقش بیطرفی خود را از دست داده است بطوریکه اگر تغییرات قیمت در بازار شدید باشد اندازهگیری ارزش منصفانه را صرفاً میتوان براساس برداشتها و قضاوتهای ذهنی و مفروضات آن برآورد و تعیین نمود که این موضوع در نهایت میتواند به عنوان یک ابزاری تحت عنوان جعبه سیاه برای تعیین میزان درآمد و سودآوری بنگاه در اختیار مدیریت قرار گیرد که در هر زمان قابل دستکاری و تغییر است. بنابراین مخالفان استفاده از ارزشهای منصفانه بر این باورند که ارزش گذاری رویدادهای مالی براساس ارزشهای منصفانه و جاری باعث ایجاد سرعت در بحران مالی شده است و با تأثیرگذاری بر اطلاعات مالی شرکتها عملاً وضعیت آنها را وخیمتر کرد بطوریکه انتقاد نسبت به این فرآیند گزارشگری عملاً از بخش بانکداری شروع گردید بطوریکه رئیس انجمن بانکداران امریکا (2008) عنوان نمود مشکلات موجود در بازارهای مالی امروز را که ناشی از عوامل مختلف میباشد میتوان تا حدودی شناسایی نمود بطوریکه یکی از عوامل کلیدی ناشی از آن که منجر به تشدید این بحران شده است به رسمیت شناختن حسابداری ارزشهای منصفانه است.
اعتراض اصلی به ارزشهای منصفانه توسط مارتین سالیوان مدیر اجرایی شرکت AIG صورت گرفت که عنوان نمود حسابداری ارزشهای منصفانه عواقب ناخواستهای را به همراه داشته است و درخواست تعلیق و حذف آن در روزنامه تایمز مالی 2008 احتمالاً به عنوان قویترین مخالف حسابداری ارزشهای منصفانه مطرح گردید. که حسابداری ارزش منصفانه به علت اصلی کاهش بیسابقه در ارزش داراییهای ثبت شده در دفاتر مالی بوده است و این امر منجربه افزایش بیثباتی در وضعیت مؤسسات مالی و در نهایت ایجاد بدترین بحران اقتصادی در ایالات متحده و به تبع آن رکود اقتصادی گردید علاوه بر این او معتقد است که حسابداری ارزشهای منصفانه طرفدار بازی دوچرخه سواری (شناور بودن قیمتها) است و باید کنار گذاشته شود و یا اینکه حداقل به میزان قابل توجهی در تغییرات آن اطمینانبخشی صورت پذیرد بطوریکه صورتهای مالی و گزارشگری درخصوص وضعیت سازمان بیانگر افشاء عملکرد واقعی باشد نه اینکه به صرف میزان درآمدزایی کاملاً بیانکننده قدرت واحد تجاری در صورت سود و زیان تلقی شود.
پیشنهاد مطالعه : ترازنامه حسابداری
اما بانک ایالات فدرال رزرو امریکا بن برنانکی گفت نیاز به علامتگذاری دارایی در ایجاد انگیزهسازی آتش فروش و قیمت یک دور باطل است. اعتقاد بر این است که بکارگیری ارزش منصفانه گسترش مجدد در سیستم بانکی منجر به شکست مجدد خواهد شد و تأثیرات عدیدهای بر اقتصاد واقعی را به همراه داشته باشد. برخی دیگر از محققان اندازهگیری ارزش منصفانه را به این علت مورد انتقاد قرار میدهند که نقطه تناقض در اندازهگیری صورتهای مالی دارد بطوریکه پس از تهیه صورتهای مالی مجدداً ارزشها دچار تغییر شدهاند. بطوریکه چنانچه بکارگیری ترکیبی از معیارهای اندازهگیری در پایگاه اطلاعرسانی سازمانها وجود داشته باشد عملاً استفادهکننده قادر به قضاوت درخصوص اینکه چه میزان از این تعییرات در اثر بکارگیری وجوه و منابع سازمان صورت گرفته و چه میزان ناشی از تصمیمگیری مدیریت در بکارگیری پول و داراییهای مربوط میباشد، نمیباشند و بر همین اساس اشاره میدارند برای رفع این معضل هم میتوان 2گونه صورتهای مالی ناشی از این معیارهای اندازهگیری را تهیه و بکار گرفت.
از سوی دیگر نقطهنظرات دیگری درخصوص بکارگیری و حمایت از ارزش منصفانه وجود دارد Rummell (2008) معتقد بود که منتقدان به علت و نتیجه بکارگیری ارزش منصفانه را اشتباه گرفتهاند. بانکها میتوانند با نصب یک سیستم نرمافزاری منجر به قادر باشند با افزایش در اتلاف وامهای خود آگاهی یابند و براساس آن بکارگیری استاندارد ارزش منصفانه این موضوع کاملاً پیشبینی شود. بنابراین از آنجا که توسعه اخیر در فرآیندهای استانداردگذاری و اندازهگیری ارزشهای منصفانه منجر به گزارشگری مالی فراگیر شده است. عملاً منجر به تغییر بیسابقه در محتوای اهمیت و سودمندی اطلاعات درخصوص عملکرد مالی سازمانها شده است. ادراک حسابداری از پدیدههای اقتصادی و آینده اقتصاد در مسیر تحول در صورتهای مالی و فرآیند ممیزی صورتهای مالی واحدهای مورد رسیدگی است. بنابراین استفاده از مفاهیم سود و زیانهای تحقق نیافته ئر نتیجه تغییر در بکارگیری ارزش منصفانه این مفهوم را میرساند که سود سهام تحصیلی ممکن است قبل از تحصیل وجه نقد بین سهامداران پرداخت شود که این خود خطراتی برای واحد تجاری را افشاء و گزارش خواهد نمود بنابراین وجود قضاوت و ذهنیت در هر حال فضا را برای امکان دستکاری و تغییر در مبلغ درآمد را برای مدیریت باز خواهد نمود. در حالیکه ارزش عادلانه میتواند بدلیل وجود خطای ذاتی غیرقابل اعتماد بودن در اندازهگیری تبعاتی را برای استفادهکننده از اطلاعات به همراه داشته باشد. بر همین اساس دستیابی به مدلی که در آن مفروضات مذکور پیشبینی شده باشد مشکل این مهم را تا حدودی رفع خواهد نمود. بدینترتیب توابع حسابداری میتوانند در صورت وجود خطای اندازهگیری و ارزشگذاری نقض شوند.
با این حال حسابداری به عنوان یک ابزار مهم انتقال اطلاعات اقتصادی برای افراد فعال در محیط اقتصادی مهیا و شناخته شده است بنابراین صدور احکام درخصوص نقش ارزشهای منصفانه در ایجاد بحران مالی و تداوم آن میبایست بصورت صحیح از دیدگاه اقتصادی و نظریه پردازان مورد بررسی قرار گیرد تا امکان اظهار نظر صحیح و کامل درخصوص مشکلات رویه فعلی شناسایی لازم صورت پذیرد.
بر همین اساس نگرانیهای اصلی موجود در این ارتباط مبنی بر نگرانی در بکارگیری ارزشهای منصفانه به شرح زیر است:
الف) سود تحقق نیافته:
ارزیابی مجدد داراییها و بدهی در یک تاریخ تعادل خود را در شناسایی مابالتفاوت ارزش شناسایی شده تحت سود شناسایی بعنوان سود تحقق نیافته ایجاد خواهد نمود و چنانچه سود تحقق نیافته بین سهامداران توزیع شود. عملاً خط ابتلای سازمان به توزیع نامناسب سود و توزیع سود تحقق نیافته را در سود قابل توزیعی شرکت (EPS) مورد سؤال قرار داد و عملاً این موضوع منجر به افزایش حساب در توسعه سازمان خواهد شد.
ب) قابلیت اطمینان و اندازهگیری:
ارزشهای منصفانه منعکس کننده ارزشهای فرضی منصفانه است که ناشی از شرایط و موقعیت آن دارایی در سطح بازار است. بر همین اساس در بسیاری از موارد باید شرایط بصورت صحیح و مناسب در برآورد ارزش منصفانه بکار گرفته شود. قابلیت اطمینان در اندازهگیری ارزش منصفانه اطمینانبخشی سود قابل تحصیل (EPS) را کم خواهد نمود بطوریکه در صورت وجود بازار غیر کارآ و غیرنقدی استفاده از این مدل برای ارزشگذاری داراییها امری اشتباه میباشد و میتواند به جای موفقیت سازمان نتیجه شکست دربر داشته باشد.
ج) ارتباط اندازهگیری:
شک و تردید در مورد مربوط بودن معیار اندازهگیری برای برخی همواره وجود دارد و وجود هم خواهد داشت بطوریکه اطلاعات مندرج در صورت سود و زیان و سودمندی درآمد خالص به عنوان یک اقدام عملکردی در پایگاه دادههای اندازهگیری منجر به ایجاد تعادل و اطمینانبخشی بیشتر در ارزشگذاری خواهد شد.
د) رفتار غیرمطلوب (پایینتر از سطح مطلوب):
عقیده واقعی بر این است که بکارگیری ارزشهای بازار در حسابداری ارزشهای منصفانه به جای حسابداری سنتی بهاء تمام شده تاریخی عملاً به شناسایی سود بیشتر منجر خواهد شد و مدیریت ممکن است به منظور دستیابی به اهداف خود به صورت انتخابهای گزینشی ارزشگذاری مربوط را بکار گیرد. برخی بر این عقیده هستند که رفتارهای غیراستاندارد شرکتها ممکن است بازارها را تحت تأثیر قرار دهد و این خطر در ابتلاءسازی اقتصاد و منجر به نظاممند نمودن بازار در سطح کل با این رفتارهای غیراستاندارد گردد. این در حالی است که بکارگیری ارزشهای منصفانه در اندازهگیری رویدادها در این شرایط مالی باعث افزایش اطلاعات غیرواقعی و در نهایت منجر به کاهش شفافیت در سطح صورتهای مالی خواهد شد.
3. ویژگیهای اقتصادی قیمت بازار و ارزش منصفانه:
1-3- مفهوم اقتصادی و حسابداری درآمد:
در ابتدا جهت تبیین موضوع ما رابطه متقابل بین سرمایه و درآمد مورد بررسی قرار میدهیم بطوریکه اقتصاددانان ایروینگ فیشر (1906 و 1930) ادعا کرد که ارزش سرمایه برابر است با ارزش درآمدب شرکت در آینده است و نرخ بهره را بعنوان تابعی در برآورد و پل ارتباطی درآمد و سرمایه تفسیر و تبیین میکنند. در نظریههای اقتصاد مدرن تعریف درآمد (سود) بعنوان خالص افزایش در ارزش داراییهای شرکت تعریف میشود بطوریکه اگر مقدار سرمایه در پایان دوره نسبت به ابتدای دوره افزایش یابد در نهایت بیان میشود که سود برای شرکت تحصیل شده است. بر همین اساس سود اقتصادی نشاندهنده افزایش در ثروت سهامداران تعریف میشود.
در تئوریهای حسابداری تلاش به ارائه یک مفهوم جهت تعریف درآمد با توجه به مفاهیم اقتصادی و ویژگیهای کسب و کار بعنوان یک طرف پارامتر و از طرف دیگر عملیاتی که از عمل در سودی دیگر صورت میپذیرد تعریف میشود. اولین تلاش صورت گرفته در این ارتباط توسط ادوارد و بل در سالهای 1961 و چمبرز در سال 1966 و 1974 بدین مفهوم درآمد تعریف گردید که درآمد عبارتست از وجه نقد جاری تحصیل ناشی از عملکرد واحد تجاری عنوان شد. بر همین اساس مدل مذکور با استفاده از یک معیار تنها جهت اندازهگیری درآمد استفاده شده است. به همین دلیل ارزیابی توانایی یک واحد تجاری برای تعامل با روابط سایر عوامل بازار معادل وجه نقد جاری تحصیلی است که منجر به افزایش زیر تعریف میگردد.
ارتباط درآمد و سرمایه (مدل فیشر)
بدینترتیب راهکار عمل در این ارتباط مدلسازی و تفکیک صحیح سود تحقق نیافته میباشد. بدینترتیب استفاده از یک مبنای یکسان و یکنواخت در مفاهیم ارزشگذاری و اندازهگیریها بهترین پیامد را درخصوص بکارگیری صحیح ارزش منصفانه دربر خواهد داشت و بنابراین همراهی با بکارگیری صحیح روش نگهداری اطلاعات و رویدادهای مالی پیامدهای قابل توجهی را برای سودمندی اطلاعات حسابداری در تصمیمگیریهای مالی و عملکردی دربر خواهد داشت و این زمانی تحقق خواهد یافت که همه ما با احترام به شروط تعریف شده برای اندازهگیری و محاسبه درآمد حسابداری که دارای ویزگیهای مشابهی با درآمد اقتصادی آن را تعریف و بکار بگیرید چرا که سود اقتصادی بیان نتیجه واقعی عملکرد سازمان است بطوریکه آیا سازمان قادر به حفظ پتانسیلهای سود خود موفق بوده است در مفاهیم اقتصادی نگهداری پایه تعریف درآمد از محل سرمایه (تغییرات سرمایه) موضوعی اجتنابناپذیر است و این مفهوم میتواند بعنوان یک نقطه آغازین در تعریف تحقق درآمد در مفاهیم حسابداری میباشد قبل از آنکه اقدام به تغییر پایه و یا تغییر مفاهیم آن داشته باشیم.
2-3- ارزش منصفانه و ویژگی اقتصادی آن:
بطور سنتی درآمد براساس مفاهیم نگهداری پول و سرمایههای مالی تعریف و مورد استفاده قرار میگیرد. مدل هزینههای تاریخی معمولی بعنوان پایه اولیه در بررسی این مفهوم بکار گرفته میشود چرا که در مقدمه تعریف ارزش منصفانه بیانگر تغییر ادراک و تغییر در محتوای مفهوم درآمد حسابداری سنتی است. با این وجود ارزشگذاری روش ارزش منصفانه عملاً منجر به عنوان یک خدمت به نظریهپردازان حسابداری حداقل در سطح مفاهیم نظر میگردیده است بر همین اساس ریچارد در سال 2002 نشان داد یک سطح از بکارگیری ارزش منصفانه در رویدادهای مالی را پس از گذشت یک قرن از مفاهیم حسابداری بطوریکه تعداد نظریه حسابداری ارزش منصفانه را در 20 تا 30 سال پیش مطرح نمود.
اگرچه در گذشته نیز تئوری متنهای حسابداری از جمله Macneal (1939) اندازهگیری عناصر حسابداری را بعنوان یک ارزش اقتصادی مطرح نمود و او مفهوم درآمد اقتصادی را مازاد ارزش سرمایه در پایان دوره نسبت به اول دوره تعریف نمود. او همچنین ترجیح داد که با استفاده از ارزش بازار برای اندازهگیری رویدادها استفاده نمود ولیکن او سود حاصله را بصورت کامل و بدون تفکیک سود تحقق یافته و سود تحقق نیافته تعریف نمود. او همه تغییرات در ارزش داراییها و بدهیها را در سود و زیان طبقهبندی نمود و مطابق رویکرد مفهوم درآمد مربوط به مفهوم نگهداری سرمایه فیزیکی مطرح نمود. به هر حال او بیان میدارد که ارزشهای بازار منتج از عرضه و تقاضای بازار است او خواستار اندازهگیری رویدادها به عنوان ارزشهای اقتصادی بود و قدرت برابری کالا با پول را بعنوان ارزش اقتصادی هر چیز عنوان نمود و معیار پول اندازهگیری میشود که در نهایت به قمیت بازار آن رویداد است.
ارزش منصفانه، قیمت فرضی بازار است و نقطه شروع برای محاسبه و بکارگیری ارزشهای بازار است چرا که بازا منتج شده از تعاملات انسانهایی است که در آن انتقال اطلاعات براساس قیمتها تعیین و صورت میپذیرد و از نقطهنظر اقتصادی قیمت بازار محل تلاقی نگرش خریداران و فروشندگان پس از بازدید خریداران از مغازه فروشندگان و رؤیت کالا صورت میپذیرد و از طرف دیگر بازار تنها داروی واقعی برای تعیین ارزشهای قیمت میباشد.
اگرچه برخی معتقدند که قیمتهای بازار میتوانند در مواردی به قیمتهای بالاتر بیش از حد یا کمتر از واقع قیمتگذاری شوند و این موضوع تنها دلیلی است که آنها در عدم اتکا به این مدل ارزشگذاری و به دفاع از عمل خود ادامه میدهند. این در حالی است که امروزه واحدها پولی مختلفی در بازار وجود دارند که ماهیت قیمتگذاری و ارزشگذاری آنها کاملاً متفاوت است. بنابراین با این وجود در تناسب ارزهای مختلف قیمت کالاها و خدمات ارائه شده همواره در نوسان میباشد.
بنابراین هیچ چیز ثابتی در شرایط بازار وجود ندارد. بنابراین همانگونه که میزس میگوید قیمتهای واقعی بازار در علم اقتصاد وقایع و حقایق هستند همانگونه یک فیزیکدان خواستار استقرار مقدار وزن مس در دنیای واقعیت است. حوادث تاریخی بیانکننده آن چیزی است که برای یکبار و در یک لحظه مشحص اتفاق میافتد و در یک شرایط قطعی صورت میپذیرد. در حالیکه صرفاً گروه کمی از مخالفین این نظریه قادر به درک تغییرات بازار نبودهاند و آنها این شیوه ارزیابی را مختص گروههای مشهود تلقی مینمایند اما اقتصاددانان با بیاعتنایی به این اظهار نظرهای مذکور با بیان اینکه نباید ک واقعیت را فراموش نمود که نابرابر ذاتی و اکتسابی بین همه انسانها با توجه به شرایط زیست محیطی آنها وجود دارد بنابراین از نظریههای خود دفاع نمودند.
هر فرد، هر انسان و فعال اقتصادی بگونهای در بازار خرید و فروش در قیمتگذاری بازار نقش دارد و تأثیر او بر قیمتگذاری ذر بازار بستگی به میزان سهم در بازار او و اندازه بازار دارد. بطوریکه چنانچه اندازه بازار خاص و کوچک باشد فرد قدرت کافی برای تعیین قیمت دارد و قادر به نفوذ و تعیین قیمت در بازار است. شرکتکنندگان در بازار که به نام قیمتساز بازار تعریف میشوند و خریداران و سایر شرکتکنندگان غیرمؤثر بر بازار را قیمتگیرنده بازار مینامند.
بدینترتیب با توجه به تعاریف مذکور میتوانیم در ساخت مدل ارزیابی از قیمتگذاری واقعی براساس ارزش واقعی بازار مبادله استفاده کنیم زیرا که نحوه و مدل ارزشگذاری توسط افراد بصورت قصاوتی است و نتایج مختلفی را دربرخواهد داشت. ما میتوانیم قیمت بازار را بعنوان یک مفهوم همانند مفهوم مشابه حسابداری اقتصادی بعنوان مفهوم ارزش منصفانه تبیین نماییم و سپس درآمد ارزش مصفانه را به عنوان تقریبی از درآمد اقتصادی محاسبه و تبیین نماییم. زیرا ارزش منصفانه یک مدل ارزشگذاری بازار است و قیمتها در بازار همیشه شامل انتظار از معادلهگران بازار در مورد عرضه و تقاضا حسب یک شرایط اقتصادی خوب است. برهمین اساس قیمت در شرایط فعلی براساس مدلهای تنزیل شده قابل تبدیل به ارزشهای آتی میباشد بنابراین مدل ارزش منصفانه یک مدل آیندهگرا میباشدکه حسابداری بهاء تمام شده تاریخی شده تاریخی به علت عدم این ویژگی از آن رنج میبرد.
4. بررسی مسائل مربوط به ارزش منصفانه در جریان بحران مالی:
1-4- سود تحقق نیافته و فرسایش سرمایه:
تغییرات در ارزش منصفانه داراییها و بدهیها به عنوان سود و زیان به رسمیت شناخته شده است و حسب شرایط تحقق این بخش از سود و زیان به سود و زیان تحقق یافته در فرآیندهای گزارشگری تبدیل شده است بنابراین تغییر ارزشهای منصفانه تنها دنبال انتظار در تحقق تفاوت ارزش دارایی و بدهیها تحت عنوان سود و زیان میباشد که این امر تابع و مشروط به عوامل بسیاری است از جمله در جدوال: 1.تصمیمگیری مدیریت، 2. انحلال موقعیت، 3. ثبات یا بیثباتی در بازار. در بیثباتی قیمتها باید آگاه باشیم نسبت به توزیع سود شرکت و جلوگیری از توزیع سود شرکت و جلوگیری از توزیع سود تحقق نیافته.
این مدل ممکن است خطر فرسایشپذیری را ناشی از توزیع سود تحقق نیافته بدنبال داشته باشد بنابراین توابع حسابداری میبایست مانع از توزیع سود تحقق نیافته بصورت ناخواسته باشند و گزارشگری مالی باید فقط به کاربران و تصمیمگیران اطلاع دهد که چه میزان سود بین سهامداران تقسیم کنند که باعث فرسایش سرمایه واحد تجاری نگردد و یا شاید این موضوع در صورتی که ایجادکننده محدودیت قانونی برای بنگاهها باشد مؤثر عمل خواهد نمود و منتقدان ارزش منصفانه بر این باروند که مدل هزینههای تاریخی بهاء تمام شده و یا مدل هزینه استهلاک میباید چنانچه بوسیله مدل ارزشهای منصفانه جایگزین شوند باعث فرسایش سرمایه بنگاهها خواهد شد. در حالیکه در مدلهای قبلی این عمل رخ نخواهد داد چرا که حسابداری بهاء تمام شده تاریخی مشوقی برای دستاوردهای تجاری بنگاهها با نگهداشت سرمایه واقعی خواهد بود و صرفاً در زمان فروش دارایی که فعل اقتصادی قابل مشاهده صورت میپذیرد اقدام به شناسایی سود خواهد نمود زیرا چنانچه این وجوه قابل تخصیص در ارزش منصفانه مجدداً در شرکت سرمایهگذاری و منجر به کسب سود گردد عملاً سودآوری شرکت را در مقایسه با مدل ارزش منصفانه بیشتر خواهد نمود و بر همین اساس است که همواره عدهای خواستار استفاده از مدل بهاء تمام شده تاریخی در ارزشگذاری رویدادها و گزارشگری اطلاعات مالی میباشند.
علاوه بر این بازگشت مجدد به مدل بهاء تمام شده تاریخی مشکلات قدیمی را به همراه خواهد داشت و وضعیت بحران مالی جهان را بدتر از زمان فعلی خواهد کرد. اگرچه استدلالات انجام شده همواره در مجموع به نفع بکارگیری ارزش منصفانه است تا جائیکه باعث توزیع سود تحقق نیافته نگردد و این بدین معنی نیست همه چیز و موضوعات مطروحه در این مدل کاملاً صحیح است بر همین اساس تجدید نظر در مفهوم سود تحقق نیافته و توزیعپذیری آن برای برخی از اهداف مطروحه کاملاً توجیهپذیر است. مقررات بانکها و سایر مؤسسات مالی با توجه موارد مطروحه عملاً برای تضمین آینده و بکارگیری یک رفتار محتاطانه و در نتیجه جلوگیری از خطرپذیری در مقابل یک موضوع اقتصادی است بر همین اساس بود که با کنوانسیون بازل، محاسبه و تعیین برخی از نسبتها در بانکها به عنوان سرچشمه این احتیاطپذیری بکارگرفته شد. اما ارقام حسابداری با استفاده از ارزشهای منصفانه به رسمیت شناخته شده است اگرچه برخی از مقادیر (سود تحقق نیافته و …) موجود در اندازهگیری سرمایه در حسابداری متناسب برای مقررات بانکی است ولیکن در هر حال نمیتوان ارزشگذاری مدل ارزشهای منصفانه در ارزشگذاری صورتهای مالی پرهیز نمود زیرا هدف از تهیه و انتشار صورتهای مالی ارائه اطلاعات مفید و قابل اتکا برای سرمایهگذاران بالقوه و بستانکاران و سایر کاربران اقتصادی و ذینفعان را درخصوص تصمیمگیری و تخصیص بهینه منابع کمیاب دربر دارد.
از طرفی دیگر ضررهای مالی مطابق استانداردهای حسابداری پذیرفته شده در سراسر جهان آماده اصولگرایی و تطبیقسازی خود جهت تأمین نیازهای اطلاعاتی استفادهکنندگان است.
2-4- قابلیت اطمینان و ارتباط آن با اندازهگیری ارزشهای منصفانه
تعریف انجام شده درخصوص ارزش منصفانه توسط هر دو نهاد GAAP و IFRS بر این اساس استوار است.
ارزشگذاری داراییها به ارزشهای روز بدون هیچگونه قصدی درخصوص انحلال و یا توقف فعالیت و بدون انجام هرگونه معامله و یا رویداد در شرایط غیرمتعارف میباشد. بنابراین ارزش منصفانه محدود است بعنوان قیمت مورد توافق بین یک خریدار و فروشنده آگاه و مطلع، از طرفی دیگر قیمتگذاری براساس ارزش منصفانه مبتنی بر ارزشهای بازار است و تابع اندازهگیری به روشهای دیگر نمیباشد. بنابراین سازمانها بدنبال بهترین معیار برآوردی برای محاسبه و بکارگیری ارزش منصفانه باشند که ارزش منصفانه واقعی باشد. بدینترتیب اگر واحد سازمانی و یا بنگاه قادر باشد با مسئولیت خود اقدام به اندازهگیری داراییها و بدهیها به ارزشهای منصفانه نماید این موضوع میتواند به عنوان یکی از مزایا یا معایب بکارگیری ارزش منصفانه در نحوه قیمتگذاری داراییها یا بدهیها باشد و چنین عملی اساساً در انحراف با الزامات تعیین شده در استانداردهای گزارشگری مالی است. پایین بودن قابلیت اطمینان در اندازهگیری ارزش منصفانه مربوط به محاسبه سود هر سهم ((EPS بعنوان مسئله اصلی مطرح است زمانی که قیمتها در بازار به سرعت در حال کاهش هستند و یا بازار از کمبود نقدینگی به این معاملات رنج میبرد برآورد ارزش منصفانه ممکن است تحریف شود. و این بدین دلیل است که میتواند این ارزشگذاری به علت فروش اجباری و یا فروش برای رفع مشکلات شرکت صورت پذیرد.
بنابراین این تعاریف ارزش منصفانه مربوط به فروشهای اجباری و غیرمنطقی و شرایط آن در بازار نمیباشد بلکه مربوط به معاملات منظم میباشد.
برای افزایش سودمندی صورتهای مالی برخی تحلیلگران توصیه میکنند که تقسیم درآمد و نمایش آن به اشکال زیر صورت پذیرد:
– درآمد حاصل از فعالیتهای عملیاتی و افشای جداگانه درآمد تحقق یافته و تحقق نیافته، جهت شناسایی سود قابل تقسیم واقع بینی سهامداران میباشد. ارزش منصفانه تغییرات شاخصهای مهم در محاسبه توانمندی سازمان برای پیشبینی و توسعه سازمان در آینده و دانش به قیمتهای واقعی بازار میباشد. بنابراین این موارد میبایست بصورت جداگانه گزارش شوند حتی اگر قیمتهای بازار به سرعت در حال افزایش و یا کاهش باشند.
نتیجهگیری:
فراگیر شدن اندازهگیری ارزش منصفانه، در سازمانها در گزارشات مالی به بیش از 20 سال گذشته برمیگردد. تحت عادلانه ارزش حسابداری، اشخاص مکلف و یا مجاز برای اندازهگیری داراییها و بدهیهای خاص در ارزش منصفانه آنها در تاریخ گزارش است. ارزش منصفانه یک جریان فرضی است مبتنی بر مقادیر و ارزشهای بازار است. این ارزش بازار همیشه بطور مستقیم قابل مشاهده و اندازهگیری است. لذا بحث در مورد سودمندی این موضوع حسابداری ارزش منصفانه در ارتباط با صدای خرد کردن یا خرد شدن زیر دندان یا زیر چرخ فرآیند مالی و غیرمالی که در بحران اقتصادی به نمایش گذاشته شده در سال 2000 به بعد بوجود آمده است.
در طول سنوات 2007-2009 مخالفان استفاده از حسابداری ارزش منصفانه در گزارشگری مالی سازمانها اصرار دارند که اندازهگیری ارزش منصفانه، بحران مالی را شتاب بخشیده و بطور قابل توجهی تأثیر بدتری بر شرکتهای آسیبپذیر داشته است. از سوی دیگر عقاید مهم دیگری وجود دارد که به نفع ارائه تصویر و نمایش حسابداری ارزش میباشد. هدف ما در این مقاله بوده است که برای کمک به بحث واقعی که آیا حسابداری ارزش منصفانه نقش یک راهبر یا یک محرک را در صدای خرد کردن یا خرد شدن چیزی زیر دندان یا زیر چرخ و غیرمالی اخیر و پس از آن توسعه اقتصادی ایفاء کرده است که در پایان به این نتیجه رسیدیم که مدلهای ارزشگذاری منصفانه اطلاعات مالی اگر چنانچه دارای مکانیزم کنترلی دقیقی باشند بسیار کارآتر از سیستمهای سنتی عمل مینمایند و بنظر میرسد اساساً مشکل بحران مالی دنیا ارتباط مستقیمی با مدلهای ارزشگذاری نداشته است بلکه آنچه به این بحران دامن زده است عدم نظارت و کنترل و وجود تقلبات مالی و گزارشگری رویدادهای مالی میباشد.
در شرایط فعلی رکود اقتصادی منجر به ارزیابی و تجزیه و تحلیل ویژگیهای حسابداری ارزش منصفانه از نظر اقتصادی شده است.
اندازهگیری عناصر حسابداری یکی از عوامل بسیار مهم در روند تهیه صورتهای مالی و گزارشگری اطلاعات مالی مطابق با فعالیتهای اقتصادی و حسابداری سازمان صورت میپذیرد میباشد. عناصر صورتهای مالی را میتوان با ویژگیهای مختلف اندازهگیری که مربوط به طبیعت از یک عنصر و هدف که بری این عنصر توسط سازمان متحمل شده است اندازهگیری کرد. قابلیت اطمینان و ارتباط از ویژگیهای یک اندازهگیری میباشد. که به عنوان مهمترین نکات کلیدی اندازهگیری دارایی، بدهی، حقوق صاحبان سهام و دیگر عناصر یک سازمان است. در ارتباط با بحران مالی اخیر و پس از رکود اقتصادی مربوطه بسیاری از نقطهنظرات و پرسشها درخصوص سرزنش در ارتباط با ماهیت اندازهگیری ارزش منصفانه مطرح میگردد و حتی به نظر میرسد که در صورتهای مالی قابل ارائه از طریق ارزشهای منصفانه به عنوان راننده اصی این بحران شناسایی شده است. البته مخالفان متعددی در خلاف این نظریه هم وجود دارند که بدان خواهیم پرداخت و در اساس به برسی و به تصویر کشاندن نقاط قووت و ضعف بکارگیری و استفاده از ارزش منصفانه برای اهداف حسابداری خواهیم پرداخت.